محیامحیا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

محیا

محیا و جشنواره کودک

سلام دوستای خوبم . خوبید؟ من که خیلی خوبم اخه می دونید چیه دیلوز روزه خیلی خوبی داشتم . از خواب که بیدار شدم مامانم پیشم بود. نرفته بود سره کار من تا دلم خواست می می خوردم . بعدش ما با مامان و بابام رفتیم ددر. اول رفتیم مرکز بهداشت برای قد و وزن ماهیانه ام . وزنم شده 8/5 . قدم شده 75 سانت . خانمه میگفت تازه اومدم رو منحنی. خوب چی کار کنم من غذا خوردنو دوس ندارم . خلاصه بعد اونم رفتیم جشنواره غنچه های شهر . تو راه من تو صندلیم تو ماشین نشستم . اخه میدونید چیه من اصلا دوس ندالم عقب ماشین تنها بشینم . مامانمم اومد عقب پیشم تامن تتها نباشم . بعدش که اونجا رسیدیم اونقد صداهای نانای نانای می اومد من هی قرم می اومد نانای میکردم . یه ع...
23 مهر 1390

روز کودک

سلام . وای بالاخره این مامان خانمه تنبل می خواد حرفامو برام بنویسه .همش کار همش کار پس من چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب بگذریم . میخواستم بگم  روزم مبارک   . روزکودک به همه بچه های دوست داشتنی مثله خودم( ) مبارک . تبلده امام رضا که من خیلی دوستش دالم مبارک . ایشالا امام رضا شپاعته 1 ما بچه های خوبو پیشه خدا بکنه که همیشه  سالم و مبپق 2 باشیم . مامانم دیلوز به مناسبته روزه کودک برام جولاب شلواری خرید . حالا یه ذره هم از کارایی که تو 16 ماهگی ام انجام میدم بگم : هر روز باباییمو مجبول میکنم منو ببره پارک . میرم بغلش خودمو  محکم فشار میدم بهش میگم بارک بعدش  پیرهنشو نشون میدم یعنی اینکه لباستو عوض کن. اخه م...
17 مهر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا می باشد